عزیز دلم برای
روز معلم'>معلم همه کلاس پول روی هم گذاشتند و من مسیولیت خرید کارت هدیه و گل رو بعهده گرفتم.روز قبلش با تو و بابایی رفتیم و گل قشنگی و تقریبا بزرگ با قیمت مناسب خریدیم و کارت هدیه گرفتیم تو هم نقاشی زیبایی برای ایشون کشیدی خلاصه بعداز ظهر با مامان دوقلوها و بچه هاشون و فاطمه رحمتی مارال و خواهرش و مهدیه و مامانش و دیگه یادم نمیادرفتیم و روز معلم رو بهشون تبریک گفتیم فاطمه هم یه متن خوند و شما بچه ها با
خانم معلم دور حیاط مدرسه دویدید و هوپ بازی کردید دل نمیکندید که بریم خونه اما بخاطر مامان مدرسه که باید میرفت شهرستانشون مجبور شدیم خداحافظی کنیم.البته بعدش ما و دوقلو ها و فاطمه رحمتی ( بدون مامانش، رفت ماشین بیاره) و مارال و خواهرش رفتیم و یه مسیری رو با هم قدم زدیم این اولین بار بود بعد از تقریبا یک
سال و نیم دوستات رو دیدی اصلا بچه دیدی باهاشون فقط راه میرفتید اما ذوق داشتید و دل از هم نمکندید مامان فاطمه اومد و فاطمه رو برد و ما چند نفر باز یک کم قدم زدم و از هم جدا شدیم فاطمه تابستان تهران میرفتند و قرار بود یه بار ماماندوقلوها هماهنگ کنه بریم پارک که این اتفاق نیافتاد کودک دوست داشتنی من ...
ادامه مطلبما را در سایت کودک دوست داشتنی من دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 0azizemamanobaba4 بازدید : 119 تاريخ : چهارشنبه 7 ارديبهشت 1401 ساعت: 17:01