کودک دوست داشتنی من

ساخت وبلاگ
دختر قشنگم دختر نازم کلاس دوم اومد و رفت و متاسفانه مدرسه نرفتی .فقط روزی که اعلام کردند برای آشنایی با معلم نیم ساعت بروید با یه شاخه گل پیش خانم معلمتون رفتی و در حد آشنایی بود .البته اعلم میکردند و اسامی تون رو 5 نفر 5 نفر اعلام مکیردند که بروید اما میترسیدیم و ما نذاشتیم تو برییه بار هم یک ساعت یا 45 دقیقه سال 1400 رفتی که چقدر بهت خوش گذشت چقدر خاطره ساز شد برایتاز شوخی های خانم مبینی تعریف میکردی و میگفنی خانمم خیلی شوخی میکرد.خانم  مبینی بعدش بهم گفت راتا خیلی ساکت بود و با کاپشن نشست بعد که کمکش کاپشنش و در اوردم و اومد برای درس فردوسی شاهنمامه خوانی کرد احساس کردم بهتر شده.اون روز خانم شفیعی بهت جایزه داد به خاطر فعالیتت و برنده شدن نقاشی ات و تشویقت کردند کودک دوست داشتنی من ...ادامه مطلب
ما را در سایت کودک دوست داشتنی من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0azizemamanobaba4 بازدید : 129 تاريخ : چهارشنبه 7 ارديبهشت 1401 ساعت: 17:01

عزیز دلم برای روز معلم'>معلم همه کلاس پول روی هم گذاشتند و من مسیولیت خرید کارت هدیه و گل رو بعهده گرفتم.روز قبلش با تو و بابایی رفتیم و گل قشنگی و تقریبا بزرگ با قیمت مناسب خریدیم و کارت هدیه گرفتیم تو هم نقاشی زیبایی برای ایشون کشیدی خلاصه بعداز ظهر با مامان دوقلوها و بچه هاشون و فاطمه رحمتی مارال و خواهرش و مهدیه و مامانش و دیگه یادم نمیادرفتیم و روز معلم رو بهشون تبریک گفتیم فاطمه هم یه متن خوند و شما بچه ها با خانم معلم دور حیاط مدرسه دویدید  و هوپ بازی کردید دل نمیکندید که بریم خونه اما بخاطر مامان مدرسه که باید میرفت شهرستانشون مجبور شدیم خداحافظی کنیم.البته بعدش ما و دوقلو ها و فاطمه رحمتی ( بدون مامانش، رفت ماشین بیاره) و مارال و خواهرش رفتیم و یه مسیری رو با هم قدم زدیم این اولین بار بود بعد از تقریبا یک سال و نیم دوستات رو دیدی اصلا بچه دیدی باهاشون فقط راه میرفتید اما ذوق داشتید و دل از هم نمکندید مامان فاطمه اومد و فاطمه رو برد و ما چند نفر باز یک کم قدم زدم و از هم جدا شدیم فاطمه تابستان تهران میرفتند و قرار بود یه بار ماماندوقلوها هماهنگ کنه بریم پارک که این اتفاق نیافتاد کودک دوست داشتنی من ...ادامه مطلب
ما را در سایت کودک دوست داشتنی من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0azizemamanobaba4 بازدید : 119 تاريخ : چهارشنبه 7 ارديبهشت 1401 ساعت: 17:01

عشق مامان اسمت رو نوشتم زبان دیپلمات اصفهان و به صورت مجازی با 7 دانش اموز دیگه که هم سن و سال خودت هستند در یک کلاس ان شااله زبان انگلیسی اموزش ببینی

کودک دوست داشتنی من ...
ما را در سایت کودک دوست داشتنی من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0azizemamanobaba4 بازدید : 111 تاريخ : چهارشنبه 7 ارديبهشت 1401 ساعت: 17:01

سلام گل دخترم زندگیم اینقدر دیر به دیر میام اینجا که یادم میره چی باید بنویسم یه روزباور نمیکردیم که باید از مدرسه نروید دو سه روز آخر بود که اعلام کردند یه ویروس از چین امده که بسیار خطرناکه و از طریق آلوده شدن دست و انتقال آن به چشم و دهان و بینی و یا از طریق استشمام هوای آلوده وارد بدن میشود و ریه و.... رو درگیر میکند روز آخری که رفتی مدرسه 30 بهمن بودو از یک فروردین مدارس رو تعطیل کردند اول گفتند یک هفته بعد شد تا عید و بعد ادامه پیدا کرد کودک دوست داشتنی من ...
ما را در سایت کودک دوست داشتنی من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0azizemamanobaba4 بازدید : 370 تاريخ : چهارشنبه 10 دی 1399 ساعت: 16:46

آخرین نشانه ظ را 20 اردیبهشت یاد گرفتیبا اینکه برای فیلم های خودت اصلا زمان لازم نداشتیم و خیلی سریع هر طور که میخواستی سریع توضیح میدادی و لازم به چند بار گرفتن فیلم نبود.اما برای اینکه ویس برای برنا کودک دوست داشتنی من ...ادامه مطلب
ما را در سایت کودک دوست داشتنی من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0azizemamanobaba4 بازدید : 373 تاريخ : چهارشنبه 10 دی 1399 ساعت: 16:46

آخرین نشانه ظ را 20 اردیبهشت یاد گرفتیبا اینکه برای فیلم های خودت اصلا زمان لازم نداشتیم و خیلی سریع هر طور که میخواستی سریع توضیح میدادی و لازم به چند بار گرفتن فیلم نبود.اما برای اینکه ویس برای برنا کودک دوست داشتنی من ...ادامه مطلب
ما را در سایت کودک دوست داشتنی من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0azizemamanobaba4 بازدید : 208 تاريخ : چهارشنبه 10 دی 1399 ساعت: 16:46

قربونت بشم راتا خانم تا قبل از این همش عادت داشتی عسل مینوشتی از وقتی رفتی مدرسه راتا مینویسی و عسل دیگه نمینویسی. میگی مامان اصلا انگار یادم نیست که عسل هم اسمم هست بیشتر به راتا عادت دارمتوی کلاس هم کودک دوست داشتنی من ...ادامه مطلب
ما را در سایت کودک دوست داشتنی من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0azizemamanobaba4 بازدید : 375 تاريخ : سه شنبه 9 ارديبهشت 1399 ساعت: 1:54

آذر ماه رفته بودیم خونه مامان جون اینا فکر کنم 14 آذر بود هوا هم سرد بود شب مامان جون پتو گذاشت روت هیمیزدی زیرش. عادت نداری چیزی روت باشه از بچگی همین طور بودی

مامان جون هم بیخیال نمیشد یه دفعه نشستی و گفتی چه اشتباهی کردم اومدم اینجا

کودک دوست داشتنی من ...
ما را در سایت کودک دوست داشتنی من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0azizemamanobaba4 بازدید : 389 تاريخ : سه شنبه 9 ارديبهشت 1399 ساعت: 1:54

دختر عزیزم به قول خانمت شاگرد اول کلاسی و چندین بار مدیر مدرسه و ناظم ها تشویت کردند و بهت جایزه دادند. دفترچه یادداشت، تراش و پاک کن

کودک دوست داشتنی من ...
ما را در سایت کودک دوست داشتنی من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0azizemamanobaba4 بازدید : 391 تاريخ : سه شنبه 9 ارديبهشت 1399 ساعت: 1:54

سلام زندگی به قول خودت

 گل گل گل هستی پیش همه تک هستی

گل گل گل هستی پیش همه ناز هستی

فدای تو بشم الهی

 

 

کودک دوست داشتنی من ...
ما را در سایت کودک دوست داشتنی من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0azizemamanobaba4 بازدید : 380 تاريخ : سه شنبه 27 اسفند 1398 ساعت: 9:28